زمان امشب چه شادی آفرین است
زمین امشب چه با شادی قرین است
چـه امشب باده ی ساقی گـواراست
چه امشب ساز مطرب دلنشین است
شراب تلخ در وصل دو دلدار
ز شیرینی تو گویی انگبین است
نه تنهـا شـاد قلب شیعیانست
که قلب هر مسلمانی چنین است
الا ای دیـدگان مـات بنـگر
چه شوری در میان مسلمین است
ز نـور تابش خورشیـد با ماه
زمین روشن ز انوار مبین است
فلک را درتمـام سال امشب
دو گوهر در میان آستین است
جهان از فیض نور روی این دو
ز زیبایی چو فردوس برین است
دل امشب را به شادی صبح گردان
کـه میـلاد دو یــار نازنیــن است
یکـی ســالار خـوبـان زمـانه
محمد نامش وشهرت امین است
حبیب خالق است و یار مخلوق
پیمبر هست و خیرالمرسلین است
ز لطف و عزّت و قدر و مقامش
جهـان آفرینش را نگین است
مسـلمـانـا گرامـی دار او را
که ایزد را رسول آخرین است
بود مولـود دیگر نیز صـادق
که عالم را به صدق او یقین است
امام شیشم است و میر مذهب
براه راستی حبـل المتین است
ولیّ ی خالق است و بهر مخلوق
چراغ پر فروغ عقل و دین است
که علمش در همه اقصای عالم
همه دانش پژوهان را معین است
زعلم او جهان دارای علم است
ز علم اوست صنعت در زمین است
مباد«آبی» به غفلت بگذرانی
که امشب فجر صبح راستین است
احمد ابراهیمزاده مشهدی تخلص (آبی (آسمانی) ) ابراهیم زاده ی مشهدی تخلص (آبی (آسمانی)) شاعر ، نویسنده و خواننده و دارای شمّ سیاسی و ذوق فنی و هنری و تحقیقاتی در موارد مختلف و متنوع و دارای مدرک فوق دیبلم مخابرات و کارشناس حقوق(کام من تلخ از همه تلخینه هاست) درد من درد تمام سینه هاست) (این دل تنگ بخون آغشته ام ) زخمی ی تیغ تمام کینه هاست) (اشک من هم در نمود دردها) (بر رخم زنجیری از آیینه هاست) |